سیاحت شرق
سیاحَتِ شَرْق، زندگینامۀ خودنوشت محمدحسن نجفی قوچانی معروف به آقانجفی قوچانی، مجتهد و فقیه بنام (1256-1322 ش / 1878-1944 م).
سیاحت شرق را آقانجفی در 1307 ش نوشت. این اثر شامل شرح رویدادها و سوانح روزگار نویسنده از دوران کودکی تا نیل به مقام اجتهاد است و گزارش تحصیلاتش در شهرهای قوچان، مشهد و اصفهان، و نیز چگونگی ورودش به نجف اشرف و تحصیلات نهایی او را در بر میگیرد (شاکری، 5-7). نویسنده که مردی شوخطبع نیز بوده، خاطرات خود را با رسمالخط عربی و نگارش متوالی، یعنی بدون فصلبندی و عنوانگذاری، و با نثری بسیار ساده و بدون تکلف نوشته است (رستگار، 81؛ شاکری، 5).
نامگذاری این اثر به سیاحت شرق، گویا ظاهراً کنایهای بوده به اثر دیگری از مؤلف با نام سیاحت غرب که رسالهای دربارۀ ادامۀ حیات و سیر ارواح پس از مرگ است (فراگنر، 64).
آقانجفی ضمن شرح جزئیات دقیق احوال خود، در نوشتن خاطراتش به روش کهنِ شرححالنویسی اسلامی عمل کرده و همانند محاسبی و غزالی به محتوای آموزنده و اخلاقی خاطرات اهمیت زیادی داده، و سعی کرده است با انتخاب سبک سرگرمکنندۀ حکایتنویسی، تأثیر آموزندۀ اثرش را بیشتر کند (همو، 65).
زبان آقانجفی در سیاحت شرق ترکیبی از زبان ادبی و گفتاری و گاه حوزوی است، اما جنبۀ گفتاری آن بر بیان ادبی غلبه پیدا میکند (نک : ص 189، 280) که بیانی بسیار ساده و بیتکلف، همراه با راستی، صراحت لهجه و بیپروایی است (نک : ص 18، 31، 174، جم ). نویسنده از آوردن کلمات و تعابیر محلی و گاه خلاف عفت پرهیز نمیکند و آنها را همانگونه که میان مردم کوچهوبازار مصطلح است، به کار میبرد (نک : ص 200، 273، 275، 396).
بااینکه نویسنده این اثر را در ایام سالخوردگی به رشتۀ تحریر درآورده، اما شرح وقایع دوران کودکی خود را متناسب با حالوهوای آن روز خود نوشته، و از واژهها و الفاظ محلی همراه با کلام کودکانه استفاده نموده است تا تأثیر و نفوذ آن را بیشتر کند (ص 10-12، 34). او در این اثر سعی کرده است با استفاده از انبوهی از آیات و روایات، تمثیلات، احادیث، عبارات عربی و اشعار فارسی بر نشاط و رغبت خواننده بیفزاید و کتاب را از یکنواختی بیرون آورد (ص 42، 205، 276، 354، جم ).
آنچه این کتاب را از دیگر کتابها و شرححالهای مشابه متمایز میکند، طنز قوی و متنوع و صراحت لهجه در گفتار است که بهندرت در آثار دیگر خاطرهنویسان دیده میشود (ص 17- 18، 29، 34-35). وی در این اثر از گونههای مختلف شوخطبعی، ازجمله لطیفه، هجو و طنز بهره جسته است (ص 11-12، 147، 577). طنز سیاحت شرق بسیار گیرا و جذاب، و شامل هرگونه طنزی ازجمله طنز سیاسی، اجتماعی و اعتقادی است. این طنزها از جهت لفظی، مانند هجو، مملو از بدگوییهای لفظی، اما با محتوایی کاملاً جدی و باارزشاند (ص 36-37، 577، 596-597). نویسنده گاهی نیز با استفاده از برخی اصطلاحات، نظیر میرزا الاغ، استاد بزرگ جناب آقای ملا معاویه و جز آن، بر طنز داستان افزوده است (ص 103، 155-156). از دیگر خصوصیتهای این اثر، «شوخی با خود» و «توصیف تلخترین شرایط و موقعیتها همراه با شوخطبعی» است (ص 189-190، 395).
نویسنده با استفاده از مثلهای گفتاری و ادیبانه نظیر «در شب تاریک گربه سمور مینماید»، «سالی که نکو ست از بهارش پیدا ست»، «نه ته پیازم و نه سر پیاز» (ص 221، 352، 434)، اشعار شاعران مشهوری چون باباطاهر و مولوی (ص 242-243، 506)، و یا حتى با اشاره به برخی داستانهای ملانصرالدین (ص 512) بر حلاوت اثر خود افزوده است.
از دیگر خصوصیتهای این اثر، میتوان به استفاده از ترکیبات گفتاری آن اشاره کرد که بدین شرحاند: «فلان و بهمدان (بهمان)» (ص 293)، «گرنبگرنب» (ص 603)، «الدرمبلدرم» (ص 563)، «بچهننه» (ص 507)، «خرتوخر» (ص 522)؛ اصطلاحات محلی: «عجه» (طوفان) (ص 529) و «طمه» (بلندی) (ص 541)؛ برخی کلمات با تلفظ عامیانه: «اسطرخ» به جای استخر (ص 28) و «همساده» به جای همسایه (ص 365)؛ کلماتی با اغلاط املایی: «حوضه» به جای حوزه (ص 159) و «حار» به جای هار (ص 41)؛ و حتى آوردن یک قطعۀ کامل به زبان کوچهوبازار (نک : ص 145-146).
دادههای گوناگون، توصیفهای کامل و توجه نویسنده به جزئیات این اثر را به منبعی مردمشناختی تبدیل نموده است. وی از موقعیت و وضعیت اجتماعی شهر قوچان، شیوۀ زندگی و معیشت مردم، درآمدها، مخارج و کشاورزی این منطقه، و محصولات و قوت مردم اطلاعات جامعی را بیان میکند (ص 1-7)؛ همچنین با هنرمندی بسیار به توصیف اشخاص، گفتوگوها، لباسها، چهرهها، رنگها، شهرها و مکانها، مردم و ویژگیهای رفتاری آنها (ص 10، 115، 121-122، 188، 318)، مسیر کاروانها، روستاها و آبادیهای ایران و عراق، وضعیت امامزادههای منطقۀ حله و بغداد، و جز اینها میپردازد (ص 621- 669). نویسنده افزونبر توصیفهای دقیق از برخی شهرها نظیر یزد (ص 141، 143-144) و اصفهان (ص 166)، اماکنی مانند حوضخانه (ص 192)، حمام (ص 146- 148) و یا برخی از بناهای تاریخی ازجمله منارجنبان اصفهان (ص 187- 188) را نیز بهدقت شرح داده است.
آقانجفی افزونبر توضیح ویژگیهای رفتاری مردم (ص 119-123)، به نحوۀ معیشت آنها نظیر چگونگی زراعت، کاشت تریاک، و نرخ کالا و پوشاک و خوراک نیز مفصلاً پرداخته است (ص 3-16، 18، 115، 232، 436-437، 444). وی توصیف جامعی نیز همراه با صراحت بیان از نحوۀ وضوگرفتن (ص 36-37)، درستکردن قلیان و تنباکو (ص 46-47)، تیغزدن کوکنار و جمعکردن شیرۀ آن (ص 6-7)، کشیدن آب از چاه (ص 47) و جاروکشی (ص 45-46) به دست میدهد.
مؤلف به بسیاری از آدابورسوم رایج میان مردم نیز توجه کرده است، نظیر: شبنشینیهای زمستان؛ تفریحات و بازیهای بعد از نوروز (ص 18- 19)؛ آداب دفن مردگان و برخی از باورهای مربوط به آن، مانند به زمین نگذاشتن تابوت تا رسیدن به دخمۀ مردگان و یا آداب گفتن لا الٰه الا الله هنگام حمل جنازه (ص 144، 355)؛ یادگارنویسی بر روی دیوارهای کاروانسراها (ص 151-152)؛ و بازگوکردن برخی از اعتقادات مردم نظیر اعتقاد زنها در شرایط سختِ نجف به خری شَل (ص 596-597).
آقانجفی به شرح معالجۀ بیماران با داروهای گیاهی نیز پرداخته است؛ گیاهانی مانند اصلالسوس، آنخ (کاکوتی)، درمنۀ ترکی یا قند روسی برای درد چشم (ص 2-3)، خاکشیر یا آب کلهپاچه بهعنوان داروی مسهل (ص 3)، و ضماد آرد گندم و نمک برای سردرد (ص 2). وی همچنین بهطور گسترده به شرح روشهای سنتی برای درمان برخی از بیماریها، ازجمله عرقکردن زیاد برای مداوای حصبه (ص 189-190) و معالجۀ سالک با استفاده از زالو (ص 194-196) اشاره کرده است.
مآخذ
آقانجفی قوچانی، محمدحسن، سیاحت شرق، به کوشش رمضانعلی شاکری، تهران، 1362 ش؛ رستگار جزی، پرویز، «سباحت غرق در سیاحت شرق»، کتابهای اسلامی، قم، 1379 ش، شم 3؛ شاکری، رمضانعلی، مقدمه بر سیاحت شرق (نک : هم ، آقانجفی قوچانی)؛ نیز:
Fragner, B. G., Persische Memoirenliteratur als Quelle zur neueren Geschichte Irans, Wiesbaden, 1979.